گلپری جون
نفس
نگاهت را قاب میگیرم در پس آن لبخند که به ما شور و نشاط زندگی می بخشد ...
نویسنده :
مائده
14:04
بدون عنوان
بدون عنوان
عینک آفتابی
اینجا روزی بود که بابا جونت از ماموریت اومده بود وبابابزرگ داشت ما رو میبرد پیشش,بابابزرگ فرمان رو ول کرده بود تو رو عقب نگاه کنه ...
نویسنده :
مائده
12:29
دختر خوب
گردآلو من
نازی
شب قبلش وقتی برای شیر خوردن بیدار شدی دیدم کنار چشمت رو زخم کردی داره چه خونیم میاد تازه داشتی میخندیدی نصف شب ...
نویسنده :
مائده
21:28